محل تبلیغات شما



 

 

دراین مقاله سه موضوع ازمهارت های مدیران مدارس کوچک مورد بررسی قرار داده شده که به شرح ذیل می با شد

 

موضوع :

1-    شيوه هاي مدیریت كلاس هاي چند پايه

2-    طراحي آموزش و مديريت زمان

3-    تقويت بنيه علمي مدیرآموزگاران

 

الف :(شيوه هاي مدیریت كلاس هاي چند پايه)

مقدمه:

كلاس هاي درس محيط هاي اجتماعي قراردادي هستند كه عناصر تشكيل دهنده آن به طور كامل ويژه  و بي همتا هستند يعني دانش آموزان ، معلمان و شرايط يادگيري در يك لحظه از زمان هرگز شبيه به هم نخواهد بود توقع همه اين است كه معلم به مثابه عنصر هوشمند (مدير) كلاس درس و برنامه ريز اين سيستم ،برنامه درسي كلاس خود را با توجه به شرايطي انتخاب كند در كلاس حاكم است و با خدمت گرفتن مجموعه اي مناسب از ابزارها ،وسايل و محتوا،كنش واكنشهاي ياددهي و يادگيري را سازمان بخشد بديهي است كه هرگز دو كلاس در يك زمان واحد كاملاً شبيه هم نخواهند بود زيرا عوامل انساني و شرايط يادگيري يكسان نيستند.

شيوه و قدرت مدیریت كلاس هاي چند پايه توسط مدیر آموزگاران در قالب توانايي ،دانايي ،و خلاقيت ظاهر مي گردد و با مهارت هاي  عجين مي شود كه از شكل ساده تر آن يعني مهارت فني (يادگير اصول و روشهاي فني كلاس داري) آغاز وپس(از گذر از مهارت هاي انساني(يافته هاي علمي  و تئوريهايي را كه يادگرفته عملاً درس انسانها يعني دانش آموزان و معلمان بكار ببرد)به مهارت ادراكي كه حاكي از بينش فلسه معلم نسبت به زندگي و تعليم و تربيت است مي رسد با توجه به اين مطالب معلمان بر سكويي از باورهاي بديهي خود كه رفتارهاي آموزشي آنها را شكل مي دهد ،ايستاده اند.پس با توجه به تفاوت هاي زمان و مكان و تفاوت هاي فردي معلمان چند پايه به تعداد اين عزيران شيوه اداره كلاس وجود دارد ولي آنچه مهم است كه هر كدام از اين عزيزان از چهار چوبي مشخص براي بهبود وضعيت موجود كلاس درس خود استفاده مي كنند كه در اين مقاله بيشتر اين چهارچوب ها براي راحتي كار در كلاس اين عزيزان مدنظر خواهد بود.

 

 

 

اهميت كلاس هاي چند و پايه و ضرورت آن:

 

در منطقه آموزشي ما يعني منطقه زيويه بيش از %96 كلاسها به صورت چند پايه اداره مي شوند.يعني از 9 كلاس درس مدارس ابتدايي 169 كلاس به صورت چند پايه داير است و %68 درصد مدارس اين منطقه به صورت پنج پايه (يك آموزگار) اداره مي شوند.

با بيان آمار فوق توجه به كلاس هاي چند پايه در اين منطقه و در سطح استان ما بيشتر خودنمايي مي كند ولي همچنانكه مستحضر هستيد در خصوص شيوه ي اداره ومدیریت اين كلاس ها اقداماتي ناچيز صورت گرفته كه از جمله مي توان (برگزاري همايش كلاس ها چند پايه در شهر بانه در سال 1385 و برگذاري همايش مديرآموزگاران مدارس كوچك در اردیبهشت ماه87 در شهر سنندج)از آنجايي كه كلاس هاي چند پايه جزئي از پيكره بزرگ آموزش و پرورش  كشورمان مي باشد  تحقيقات در رابطه با مسائل و مشكلات مدیریت اين كلاسها جاي توجه و عنايت خاص است  پس لازم است برنامه ريزان آموزشي نسبت به تجزيه و تحليل مشكلات و جايگاه مدیران و نارسائيهاي كلاسهاي چند پايه اقدام اصولي و عملي به انجام رسانند.

با توجه به بررسي هاي به عمل آمد و با توجه به شرايط و امكانات موجود وجود كلاسهاي چند پايه در ايران ضروري  و حتمي است يعني اين كلاس ها طبق قانون اساسي در دورترين نقاط نيز بايد داير شود پس با توجه به اجبار موجود توجه و رسيدگي به وضعيت اداره اين كلاس ها نيز اجباري به نظر مي رسد كه اميد است دراين خصوص بيشتر كار شود به هر حال بيان اهميت موضوع اين كلاس ها اين را نشان مي دهد كه بايد به  نحوه مدیریت اين كلاس‌ها نيز توجه شود درذيل به تعدادي از مشكلات مدیر آموزگاران به صورت عموم  اشاره خواهد شد .

مشكلات كلاس هاي چند پايه :

مشكلات اين كلاس ها به دو صورت بوجود مي آيد.

1-  مشكلات ناشي از برنامه ريزي نظام آموزشي تقريباً مي توان گفت اين مشكلات كلي است و همه كلاس هاي درس را در برمي گيرد و حل اين مشكلات مثل (حجم كتابهاي درس ،متمركز بودن برنامه درسي .) در سطح كلان آن بايد پي گيري كرد.

2-  مشكلات واحد آموزشي(كه منحصر به چند واحد آموزشي يا همه واحدهاي آموزشي منطقه اي یاکل مدارس کوچک  باشد). كه شامل .

الف: كمبود وقت و زمان در ادراه اين كلاس ها 120 ساعت تدريس براي كلاس پنج پايه در هر دقيقه

ب: كمبود وسايل آموزشي مدرسه با توجه به كمبود سرانه اين مدارس

ج: كم تجربگي بيشتر مدیران اين مدارس در اداره كلاس ها

د: استفاده از سرباز معلمان براي اداره اين كلاس ها

ه: اختلاف سني 10 سال در بين دانش آموزان پايه اول 6 سال با پايه پنجم 16 سال در يك كلاس

و: مدارس كهنه كپري براي اين كلاسها (نداشتن نور كافي ،فضاي نامناسب از هر نظر)

ز: تفاوت هاي فردي دانش آموزان در اين كلاس ها (دانش آموزان در سطح بسيار عالي با يك دانش آموز ديرآموز).به اجباري از يك برنامه درسي براي آنها استفاده كرد.

ح:و بسياري از مشكلات ديگر مثل مساوي بودن حق اين معلمان با حقوق معلم تك پايه،عدم انگيزه دانش آموزان ،بي تفاوتي اوليا نسبت به وضعيت تحصيلي فرزندانشان و آگاه نبودن معلمان از روشهاي اداره ي اين كلاس ها و غيره .

 

شيوه ها ي اداره ي كلاس چند پايه

 

با توجه به مقدمه اي كه در ابتدايي مقاله در مورد آن صحبت كرديم شيوه اداره كلاس هاي چند پايه خيلي متنوع و حتي غيرقابل تصور است هر معلم يك شيوه براي اداره كلاس كه مي توان شباهتي بين اين كلاس ها نديد اما  گفتيم هر معلم برنامه اي لازم دارد كه بر اساس آن كلاس خود را اداره كند ارائه اين برنامه و چهارچوب جهت تسلط بيشتر بر كلاس و بالا بردن كارايي معلم نيز از اهميت زيادي برخوردار است كه از هر نظر شباهت اداره كلاس هاي چند پايه را به هم نزديك مي كند كه در ذيل به نمونه هاي آن اشاره مي كنيم:

 

1 : شيوه كلاس محوري:

در حال حاضر بيشتر معلمان بر اساس مشاهدات و بازديدهايي كه در سطح منطقه و كلاس ها همکاران به عمل آورده ایم از شيوه اداره اين كلاس ها به صورت محور قرار دادن 2 يا 3 كلاس در يك ساعت استفاده مي‌كنند و معلم مستقيماً  و رودرو با اين 2 يا 3 كلاس مشغول كار مي شود و براي هر كلاس 15 دقيقه وقت صرف مي كند و 2 كلاس غير محور نيز مشغول دروسي چون انشا نويسي – نقاشي – خط ، تمرين رياضي و كه نياز كمتري به نظارت مستقيم آموزگار دارد.

گفتيم شيوه اداره كلاس به صورت محوري در منطقه ما خيلي زياد استفاده مي شود هر چند لاجرم استفاده از اين روش در كلاس هاي چند پايه (بخصوص پنج پايه) ضروري به نظر مي رسد ولي معايب زيادي نيز دارد كه استفاده از اين شيوه اداره كلاس براي مدیران چند پايه را زياد توصيه نمي كنيم به دلايل ذيل:

1-  سروصداي دانش آموزان پايه غير محور به عنوان يك عامل مزاحم به هنگام تدريس پايه هاي محور در نحوه اداره كلاس اين عزيزان اختلال ايجاد مي كند.

2-    فعاليت هاي اضافي پايه هاي غيرمحور به عنوان يك عامل مزاحم به هنگام تدريس پايه محور مي شود.

3-    در كل كلاس از نظم خاصي برخوردار نخواهد بود.

4-    معلم روي فعاليت دانش آموزان غير محور نظارتي مستقيم ندارد و همين باعث كم كاري گروه غيرمحور مي شود.

5-  كم شدن نظارت معلم روي بعضي از دروس باعث مي شود كه دانش آموزان فكر كند دروسي مانند انشا و هنر از اهميتي چندان برخوردار نيستند و غيره.

با توجه به معايب فوق كه به آنها اشاره كرديم و باز هم اين شيوه اداره كلاس خيلي معمول و رواج و زيادي دارد آن هم به علت هاي زيادي كه به تعدادي از  آنها در ذيل اشاره مي كنيم.

1-    از نظر تقسيم زمان آموزگار مجبور است از اين روش استفاده كند(زمان لازم را براي تدريس در اختيار داريم).

2-    با توجه به استفاده از زمان از نظر جدول بودجه بندي دروس زياد مشكل نخواهيم داشت.

3-  گاهاً دانش آموزان مي توانند با استفاده از اين روش دروس سال قبل را مرور كنند يا دروس سال آينده را بياموزند (مثلاً معلم رياضي پايه پنجم در كنار پايه چهارم تدريس مي كند وقتي مساحت ذوذنقه را تدريس مي كند خودبه خود دانش اموز پايه چهارم آمادگي براي يادگيري بهتر اين مطلب درس را در سال آينده خواهد داشت و يا حتي آن را بياموزد كما اينكه معلمان چند پايه خيلي وقت ها اين مساله را بيان كرده اند در هنگام كار جدول ضرب پايه سوم گاهاً دانش آموزان پايه دوم بهتر پاسخگو هستند.)

4-    آسانترين و راحترين شيوه اداره كلاس براي اتمام دروس است.

 

2: شيوه اداره كلاس به صورت (تدريس ماده درسي واحد به صورت همزمان به تمام پايه ها)[1]

 

در اين شيوه معلم بايد ابتدا مقدماتي را فراهم كند و مثلاً يك درس رياضي را كه ارتباط طولي با دروس پايه هاي ديگر را دارد انتخاب و همزمان مفاهيم را به صورت عمودي اهداف آن را استخراج مي كند وو همزمان در يك جلسه به دانش آموزان پايه هاي مختلف بدون جداسازي و قرار دادن يك گروه در محوريت و گروه ديگر در غير محور به دانش آموزان ارائه دهد.

مثلاً درس دايره : دانش اموز پايه اول با شكل گردي آشنا شود و بتواند گردي بكشد – پايه دوم با اسم دايره آشنا شود و بتوانند با وسايل مانند سكه دايره رسم كند – پايه سوم شعاع و قطر دايره را رسم كند – با پرگار دايره را رسم كند- چهارم به وسيله پرگار دايره رسم كند و قطر و شعاع دايره اي رسم كند و در مورد تعداد انها بحث كند بتواند با طناب و خط كش محيط دايره را محاسبه كند – و در پايه پنجم دانش اموز بتوانند با استفاده از عدد پي محيط و مساحت دايره را محاسبه كند اگر خوب توجه كرده باشيد ارتباط طولي بعضي از دروس اين توانايي را به معلم چند پايه مي دهد كه در يك جلسه همزمان تمام پايه هاي كلاس را در محور كار قرار بدهد و بيشتر از انچه كه دانش آموزان لازم دارد بياموزد مشكل اصلي اين روش از چند نظر قابل بررسي است اول اينكه از اين روش كه روش گروهي و بسيار فعال است پايه اول و دوم و سوم تاريخ و مدني و جغرافيا ندارند و اين دو درس در پايه چهارم و پنجم زياد مرتبط نيستند مهمتر از همه در تنظيم برنامه كلاسي مشكلاتي به وجود مي آورد  ساعت هاي دروس همخواني ندارند.

از اين روش وقتي به خوبي استفاده مي كنيم كه ابتدا از اول سال تحصيلي جدولي از مفاهيم كليه دروس تهيه مي كنيم كه ارتباط عمودي در بين پنج پايه ديده شود دوم اينكه اين مفاهيم اهداف مشتركي نيز داشته باشند سوم اينكه برنامه اي از فعاليت هاي هر يك از گروههاي دانش اموزي تدوين شود.

مثلاً درس علوم بخش جانوران را در نظر بگيريد.

در پايه اول – آشنايي با حركت جانوران – محل زندگي متفاوت – فايده بعضي از آنها

در پايه دوم – آشنايي با پوشش بدن محل زندگي ،انواع جانوران فايده آنها و مقايسه آنها

در پايه سوم –نيازهاي جانوران – رابطه محل زندگي با آب و هوا و غذا و طبقه بندي مهره داران.

در پايه چهارم – طبقه بندي جانوران بي مهره – محل زندگي – انواع انگلها

در پايه پنجم آشنايي با جانداران زنده – آغازيان – خصوصيات بعضي از جانداران كه شبيه جانوران هستند با ياداشت اين مفاهيم براي هر هر پايه يك فعاليت گروهي در نظر مي گيريم تعدادي از برچسپ حيوانات مختلف مي آوريم مثلاً در پايه اول جانوراني كه در آب شنا مي كنند و پرواز مي كنند را در جدول هاي تهيه شده بچسپانند در پايه دوم آنهايي را كه در صحرا زندگي مي كنند و آنهايي را كه در جنگل و غير زندگي مي كنند به جدول مربوط به خود مي چسپانند و پايه سوم جدول مهره داران را با استفاده از برچسپ ها كامل كنند و خصوصيات انها را بنويسيم در پايه چهارم در گروهي جدول مربوط به بي‌مهره ها را كامل كنند و عكسهاي مربوط را در جاي خود بچسپانند و در پايه پنجم به بررسي انواع قارچها و باكتريها و ويروس ها بپردازند ، با استفاده از ميكروسكوپ و موارد كاري مشاهدات خود را ياداشت نمايند.

 

3: روش (تدريس مواد درسي مختلف با اهداف مشترك به چند پايه در يك زمان)

 

در روش قبلي ما يك درس را در نظر مي گرفتيم و همزمان آن واحد درسي را به كل پايه ها ارائه داديم اما در اين روش كه برنامه كلاسي را بيشتر مد نظر گرفته ما مي توانيم دروس مختلف را كه هدفهاي مشترك دارند را در يك جلسه تدريس نمايم سپس مراحل اجراي به صورت مختصر به اين قرار است.

الف : انتخاب مفاهيم درسي مختلف در پايه ها كه داراي اهداف مشترك باشند.

ب: استخراج و نوشتن اهداف مشترك

ج: تدوين برنامه فعاليت هاي هر يك از گروههاي كلاسي

مرحله 1 : در اين روش معلم طبق برنامه كلاسي خود مفاهيم  دروس را انتخاب مي كند  ومي داند چه بايد بگويد.

مثلاً اول رياضي ترتيب اعداد

دوم : علوم جانوران در كجا زندگي مي كنند.

سوم: اجتماعي رعايت نظم و قانون مقررات

چهارم : تاريخ و مدني مدرسه خانه دوم ماست (نقش هاي مدرسه)

پنجم : علوم: ماشينها (ماشين ساده و )

مرحله 2 : هدف مشترك براي تدريس مفاهيم در يك زمان واحد را بايد انتخاب كنيم (چون كدام از واحدهاي درسي كه بيان شد هدف كلي آن بيان شد ما نمي توانيم اهداف جزئي هر يك از دروس را استخراج و ارئه دهيم.)هدف مشترك دروس فوق (بيشتر نظم و ترتيب – مرتب بود – رعايت مافوق  ومقررات).

مرحله 3 :تدوين برنامه اي براي فعاليت هاي گروهي كلاسها – (مثلاً ترتيب دادن نمايشي كه رعايت نظم و ترتيب به نفع ماست و براي پايه اول مهره هاي داده شود كه به ترتيب آنها را در خانه صفر تا 9 بچسپانند به صورت گروهي وآن  را به گروههاي ديگر جهت بررسي بدهند پايه دوم جدول محل زندگي جانوران در روي تابلو بكشند و به صورت نمايشي هر يك شكل يك جانور را نشان دهد و در محل خود بنشيند در پايه سوم نظر خود را به صورت گروهي در مورد نمايش كل كلاس ارائه دهند دانش اموزان پايه چهارم جدولي تهيه كنند از كاركنان مدرسه وظايف هر يك به صورت گروهي خلاصه در گروههاي بيان خود بيان كنند علوم پايه پنجم در مورد نظم و مرتب بودن ماشينها فكر كنند و نظم كار ماشين ها را بيان كنند.

آموزش چند پايه در حقيقت تشكيل شده از فنوني است كه به معلمان امكان هدايت يادگيري دانش آموزان با سطوح سني متفاوت و توانايي هاي گوناگون را به صورت همزمان مي دهد و اين در حالي است كه طبق بازديدهاي به عمل آمده اكثر معلمان اين كلاسها از همان روشها آموزشي سنتي موجود در كلاس هاي تك پايه آنهم در سطحي بعضاً ضعيف تر (به دليل ناهمگوني جامعه مخاطب ،فرصت محدود آموزشي ،حجم وسيع كتب درسي .) بهره مي گيرند.

با توجه به اينكه كيفيت فرايند فعاليت هاي معلم و روشهاي آموزشي او هسته مركزي آموزش چند پايه اي را تشكيل مي دهد مسلماً نقصان تجربه و كمبود اطلاعات معلمان اين كلاس ها مستقيماً به كيفيت آموزشهاي كلاسي آسيب مي رساند.

در زمينه يادگيري دو مساله مهم در تدريس چند پايه وجود دارد.[2]

 

1-  يادگيري فقط جنبه رسمي ندارد بلكه يك جنبه غير رسمي و اتفاقي نيز دارد معلمان بايد اين مساله را تشخيص دهند و در تدريس خود لحاظ نمايند يعني اينكه گاهاً معلم مي تواند در هنگام تدريس و اموزش مسائل محلي و بومي را نيز در كتب درسي و رسمي به آن توجه نشده در نظر بگيرد و يافته هاي دانش آموزان  و اموزش رسمي مي توانند مطالبي را كه مهم تر هستند را بياموزد كه معلمان ما مي توانند به بسط و گسترش آنها نيز بپردازند .

2-    تشخيص پيوستار رقابت و مشاركت در محيط يادگيري دومين مسئله مهم در زمينه يادگيري و تدريس كلاسهاي چند پايه است كه از اهميت زيادي برخوردار است كه اين مهم از طريق روشهاي گروهي  و مشاركتي تدريس ،دست ورزهاي فردي و گروهي ،آموزش از طريق همسالان و . مي تواند ايجاد شده و حمايتي در جهت بهبود كيفيت آموزش در اين كلاس ها محسوب گردد.به همين منظور تهيه كتابهاي رهنماي معلم با توجه به اهداف مشترك دروس ،توالي مفاهيم و توجه به تكنيك هاي خاص آموزش در كلاس هاي چند پايه در آموزش غير حضوري و كارگاهي در اين مورد ضرورت مي يابد.

 

محاسن كلاس هاي چند پايه :

قبل از اينكه از بحث هاي  بيان شده در اين مقاله نتيجه گيري كلي را بيان كنم لازم دانستم هرگاه معايب برنامه اي بيان شود از محاسن آن نيز بحث شود كلاس هاي چند پايه اي با توجه به مشكلات واضحي كه دارد محاسني هم دارد كه با اندكي مطالعه در تاريخ تعليم و تربيت مي توان دريافت كه سابقه ،كلاس هاي چند پايه به آغاز تعليم و تربيت گروهي منتهي مي شود و با در نظر گرفتن بافت جمعيتي روستاها در آينده نيز وجود خواهد داشت و حتي بيشتر خواهد شد :زيرا علاوه بر آن كه مساله غير اقتصادي بودن كلاس هاي كم تعدادي را حل مي كند به تكميل پايه هاي تحصيلي نيز كمك مي نمايند با توجه به اين تفاصيل مي توان به صورت خلاصه محاسن اين كلاسها را چنين بيان كرد.

1-  ما مي توانيم از خود دانش آموزان پايه هاي بالاتر براي آموزش دانش آموزهاي پايه هاي پايين تر استفاده كنيم (اين كار باعث بالا رفتن عزت نفس دانش اموز شده و فشار كاري معلم را كم مي كند)

2-  در اين كلاس ها مي توان جبران بعضي از عقب ماندگي هاي دانش آموزان پايه هاي بالاتر را با قرار دادن آنها در جريان آموزشي پايه هاي پايين تركرد براي مثال در پايه دوم دانش آموزي نمي تواند صداها را كاملاً  تشخيص دهد ما مي توانيم در هنگام تدريس صداي جديد به پايه اول اين دانش آموز را نيز در جريان آن آموزش به صورت غيرمستقيم قرار دهيم.

3-   در وقت و هزينه مي توان صرفه جويي كرد به اين ترتيب كه معلم مي تواند از برخي وسايل آماده شده براي همه پايه ها استفاده نمايد.

4-   تعامل بين دانش آموزان پايه هاي بالاتر و پايين تر باعث ايجاد انگيزه در يادگيري  مي شود و همچنين مي توانند از همديگر بياموزند (يعني يك دانش آموز هم مي تواند از دوستانش ياد بگيرد  و هم ياد بدهد .)

5-   دانش آموزان پايه هاي بالاتر در جريان تكرار دروس سالهاي قبل خود قرار مي گيرد  و مروري بر آموخته هاي پيشين خود خواهند كه در تثبيت يادگيري موثر است.

6-  دانش آموزان پايه هاي پايين تر تا حدودي با درسهاي سالهاي بالاتر آشنا مي شوند و اين خود پيش زمينه اي براي يادگيري وسيع تر آنها خواهد بود.

قسمت دوم مقاله :طراحي آموزشي و مديريت زمان

 

طراحي آموزشي فرايندي پوياست و عناصر تشكيل دهنده آن دائماً با يكديگر در تعاملند.تعين و تنظيم هدفهاي كلي ؛تحليل آموزشي ؛تعين محتوا ؛روش و وسيله ؛تحليل و تعيين نظام ارزشيابي چهار مرحله اساسي در اين فرايند هستند.اگرچه صاحبنظران و متخصصان طراحي آموزشي با بنياني بودن اين چهار مرحله موافقند،كساني نيز با تقدم و تاخر آنها به ترتيبي كه در اين بخش مطرح شده چندان موافق نيستند[3].بعضي معتقدند كه گزينش هدفهاي كلي و تعيين محتوا با هم صورت بگيرد و برخي ديگر معتقدند كه نظام ارزشيابي بايد بلافاصله پس از تدوين هدفهاي رفتاري تعين شود،اما نكته قابل ذكر اين است كه هر يك از اين مرحله ها در مرحله پيشين و پسين خود و در نتيجه در كل فرايند تاثير مي گذارد.هدفهاي مناسب ،كيفيت عناصر ديگر را مثل انتخاب محتوا ،روشها،رسانه ها و نظام ارزشيابي متاثر مي كند ،چنانكه روشهاي آموزش نيز بر ميزان تحقق هدف ها اثر مي گذارد ،براي حصول اطمينان از مطلوب بودن طرح بايد با تاثير دو يا چند جانبه عوامل را در طرح مورد توجه قرار داد و هنگام روبه رو شدن با اشكال ،به تحليل تك تك آن عوامل پرداخت و آنها را اصلاح كرد و آنچه بايد در كليه مراحل مورد توجه قرار گيرد زمان هر يك از مراحل و مديريت زمان در هر مرحله و در كل طراحي آموزشي بايد مورد توجه قرار گیرد مانند جداول پیوستی

 

تقويت بنيه علمي معلمان

مقدمه :

جهت گيري سياست هاي آموزش و پرورش در دو دهه اخير تاكيد بيش از پيش به توسعه اهداف كيفي و شناسايي عوامل موثر در نظام تعليم و تربيت بوده است كنترل كيفيت فعاليت هاي آموزشي از طريق شناسايي و بكارگيري معيارها و استانداردهاي آموزشي،تحقيق و جمع آوري اطلاعات از عملكرد موجود نظام آموزش ارزشيابي و تفاوت نسبت به فرايند آموزش بر اساس ملاك هاي از پيش تعين شده صورت مي گيرد دستيابي به نتايج پايدار كيفي در آموزش نيروي انساني بستگي دارد  ميزان مشاركت معلمان ،اوليا دانش آموزان كارشناسان تعليم و تربيت در ارائه يافته هاي پژوهشي ،بازخورد برنامه ها ،معرفي شاخص ها و استانداردهاي كيفي در تضمين كيفيت فعاليت هاي آموزش نقش موثري بر عهده دارند.

افزايش دستيابي به اطلاعات از طريق فناوري هاي جديد همراه با نياز به آماده سازي دانش آموزان براي رقابت در عرصه اقتصادي  جهاني اطلاعات مدار ما را متعهد مي كند كه همزمان با حركت به سوي قرن آينده ،به طور اساسي در برنامه هاي مدارس تجديد نظر كنيم»[4]

نقش معلم در اجراي موفقيت آميز هر برنامه درسي ،انكار ناپذير  است در برنامه درسي خوب به شرطي موفق مي شود كه معلمان آموزش  ديده و پرتوان مسئول اجراي ان باشند و اين مستم آن است كه در برنامه ي آموزش معلمان در ايران ،تحول اساسي صورت گيرد.معلمان عزيز و فداكار،اغلب با تلاش فراوان و با سعي و خطا  به انتخاب شيوه هاي تدريس پرداخته اند و كمتر فرصت بازبيني در آنها را داشته اند.

آموزش معلمان در ايران ،معمولاً محدود به دانش موضوعي چندين درس در حوزه ي علوم تربيتي (شامل روش هاي تدريس و اصول و فنون معلمي) و تدريس هاي علمي (تمرين هاي معلمي) است كه سالها است به شيوه ي قبلي تدريس مي شوند ،با اين حال نقش دانش حرفه اي معلمان كمتر مورد بررسي قرار گرفته  و نظريه هاي آموزشي مبتني بر تجربه هاي فني معلمان كمتر مورد بررسي قرار گرفته و از نظريه هاي آموزشي مبتني بر تجربه هاي غني معلمان كمتر گفتگو شده است»(گويا 1375).[5]

آموزش معلمان ومدیران  در ايران

ميزان دسترسي به كاركنان آزموده و با انگيزه در امر تدريس  و ظرفيت اين مدرسان حتي بين مليت هايي كه آماده اند منابع خود را به ظرفيت سازي اختصاص دهند دشوارترين مانع در اموزش علوم و فناوري است در مناطق گوناگون دنيا مسائل گوناگون و پيچيدگي هايي اين چنين وجود دارد در بعضي حوزه ها ،دولت هايي كه پروژه هاي ويژه براي بازاموزي كاركنان با هدف داشتن معلمان موفق ارائه كردند از اين كه كاركنان اموزش ديده با مزاياي بالاتر به استخدام يك كشور همسايه در آمده اند ،به شدت آزرده شدند و به اين ترتيب  به پر كردن جاي خالي اين كاركنان پرداختند و اين علي رغم منابع افزوده و طرح يك برنامه براي پاسخ به مشكل بود.

تدريس كارآمد :يك فعاليت پيچيده است كه از طريق آموزش و تمرين به تدريج كسب مي شود.بررسي ويژگي هاي معلمان كشورهاي مختلف نشان مي دهد كه معلمان ايران در مقايسه با همكاران خود در كشورهاي ديگر از نظر مدت ،آموزش كمتري دريافت مي كنند ،جوان تر و بالطبع كم تجربه هستند با وجود اين ميزان باورهاي معلمان ايراني در زمينه‌ي اهميت يادگيري براي نشان دادن دنياي واقعي »دادن تمرين بيشتر به باورهاي دانش آموزان داراي مشكل زمينه درسي»،استفاده از روش هاي مختلف براي آموزش» در حفظ كردن فرمول ها و شيوه ها براي يادگيري رياضي و توانايي در ارائه دلايل منطقي بر حمايت راه حل اي مساله» در حد باورهاي معلمان ساير كشورها يا حتي بيشتر از آنها مي باشد.[6]

ميزان باورهاي معلمان ايران در زمينه ي بعضي دانش آموزان استعداد ذاتي براي يادگيري دارند و بعضي ندارند» درك چگونگي كاربرد رياضي در دنياي واقعي و توانايي تفكر خلاق» از ميزان باورهاي معلمان نيمي از كشورهاي مورد تحقيق بيشتر است.معلمان ايراني در مجموع عامل تفاوت فردي در كلاس» را بيشتر از معلمان كشورهاي ديگر مانع آموزش يادگيري مي دانند معلمان ايران در مقايسه با معلمان بسياري از كشورها از تمرين براي كسب مهارت هاي محاسباتي» كمتر استفاده مي كنند ،اما ميزان استفاده معلمان ايران از فعاليت هاي استدلالي در كلاس و استفاده از اشيا و مواد واقعي براي حل مسائل را تا حدودي بيشتر از معلمان بسياري از كشورها مي باشد.[7]

 

فوايد آموزش هاي كوتاه مدت  مدیران ومعلمان چند پایه

الف : آموزش هاي كوتاه مدت براي سازمان فوايد زيادي را به شرح زير به دنبال دارد :

1-    به سود آوري منجر مي شوديا دست كم نگرش هاي مثبت تري را در مورد سودآوري پديد مي‌آورد.

2-    دانش و مهارت هاي شغلي را درتمام رده هاي سازمان بهبود بخشند.

3-    روحيه كاركنان را بهبود مي بخشد.

4-    به افراد كمك مي كند تا هدف هاي سازماني را بشناسند.

5-    به ايجاد تصوير ذهني بهتري از سازمان كمك مي كند.

6-    صداقت ،بي پردگي و اعتماد را تقويت مي كند.

7-    رابطه ميان فرا دست و زير دست را بهبود مي بخشد.

8-    بالندگي سازمان را گسترش مي دهد.

9-    تهيه دستور العمل هاي شغلي را ميسر مي كند.

10-ازكارآموزان بازخورد مي گيرد.

11-به درك و اجراي سياست هاي سازماني كمك مي كند.

12-                       موجب مي شود سازمان به تصميم گيري و مشكل گشايي ار بخش تري دست يابد.

13-                       پيشرفت سازماني را از درون ميسر مي كند.

14-                       به افزايش بهره وري و كيفيت كار كمك مي كند.

15-                       احساس مسئوليت نسبت به سازمان را باي توانمند شدن و با معلومات بودن گسترش مي دهد.

16-                       روابط مديريت و نيروي انساني را بهبود مي بخشد.

17-                       رفتارهاي ناپسند را از ميان مي برد.

-                       جو مناسب را براي رشد و ارتباط به وجود مي اورد.

19-                       ارتباطات سازماني را بهبود مي بخشد.

20-                       به كاركنان كمك مي كند تا با دگرگوني ها سازگار شوند.

21-                       تعت را برطرف مي كند و بدين ترتيب فشار رواني و تنش را از ميان مي برد.

 

ج: فوايد آموزش هاي ضمن خدمت براي مديريت منابع انساني روابط انساني ،روابط گروهي و سياست هاي سازماني بدين ترتيب است :

 

1-    ارتباط ميان گروهها و افرا د را بهبود مي بخشد.

2-    توجيه و اماده سازي كاركنان جديد و افرادي را كه از طريق انتقال  به مشاغل جديد گماشته مي وند ساده مي كند.

3-    مهارت در افراد را بهبود مي بخشد .

4-    اجراي سياست ها و مقررات سازماني را ساده مي كند .

5-    روحيه ي گروهي را بهبود مي بخشد.

6-    همبستگي گروهي به وجود مي اورد.

7-    جو مناسبي را براي يادگيري ،رشد وهماهنگي به وجود مي اورد.

8-    سازمان را به محل مناسبي براي كار و زندگي تبديل مي كند.

 

جمع بندي و نتيجه گيري :

در دنياي امروز تعليم و تربيت از دشوارترين ،ظريف ترين و پرثمرترين امر انساني  به حساب مي‌آيد و كاري است پر ارج وقت گير كه نتايج و ثمره  نهايي آن دير به بار  مي نشيند.

عصر كنوني را دوره اي مي دانند كه در آن هدف از اموزش  وپرورش تنها انتقال معلومات و تجارب بشري به هر نسل جديد نيست ،بلكه رسالت آن ايجاد و تثبيت نگرشهاي مطلوب و شايسته در مخاطبان و درك و اقعيت هاي زندگي آنان و در نهايت رشد و تعالي ابعاد وجودي انسانهاست اين عصر را مي توان دوره ي تحقيقات فن آوري ،تبادلات ،انفجار دانش و عصر ارتباطات نام نهاد.

زيربناي هر آموزش را فلسفه هاي آموزشي تشكيل مي دهند تدريس چند پايه اي نيز داراي مباني فلسفه اي ويژه اي است كه از ادبيات ان بوجود امده است و به دليل پراكندگي قابل توجه عقايد نمي توان ديدگاهها و نظرات را به كشورهاي خاصي نسبت داد ولي با اندكي بررسي متوجه مي شويم كه فلسفه هاي آموزشي حاكم بر كلاسهاي چند پايه بر روي يك طيف قرار دارند كه از طريقي با اعتقاد شديد به مراحل رشد و تئوريهاي آمادگي جسمي و ذهني و روبه روست  كه اجراي صحيح آموزش را محدود به سن و پايه تحصيلي مي نمايد و از طرف ديگر با ديدگاه نامحدود بودن ظرفيت يادگيري و هر چيزي را به هر كسي مي توان ياد داد برخورد مي كند ايجاد همسويي و توافق بين اين دو ديدگاه كاملاً مغاير كه هر كدام در جاي خود ارزشمند است حساسيت فلسفه حاكم بر اداره و تدريس در كلاس هاي چند پايه ضرورت توجه به وضعيت اين كلاس ها در ابعاد نيروي انساني ،فضاي اموزشي ،مزاياي تخصصي ،امكانات رفاهي و . را صدچندان مي كند با توجه به وسعت و گستردگي دوره ابتدايي مخصوصاً در مناطق محروم و صعب العبور روستايي و غيره افزايش كلاس هاي چند پايه اجتناب ناپذير است از طرفي زمان تدريس و حجم كار آموزش بسيار بيشتر از كلاس هاي تك پايه (عادي) مي باشد.

نيروي انساني شاغل در كلاس ها پنج پايه عمدتاً علاوه بر تدريس محتواي اموزش 30 كتاب  120 ساعت تدريس در هفته مي باشد.كارهايي از قبيل امور اداري – معاون – ناظم – مدير – متصدي امور دفتري – مستخدم و . را نيز خود انجام مي دهد. با توجه به مطالب فوق به اين سوال مي رسيم آيا به اهميت نقش ويژه آموزش و پرورش ابتدايي در شكل گيري شخصيت كودكان فكر كرده ايد؟

به منظور برقراري عدالت اموزش نيز شايسته است كه به تدريس چند پايه اي به عنوان شكل خاصي از آموزش نظر بيفكنيم و روشها و شيوه هايي را كه معلمان چند پايه بهتر و مناسب تر مي توانند در كلاس درس كار كنند ابلاغ و ارائه دهيم چون هر يك از مسئولان و مديران و راهنما معلمان در كلاس هاي درس به خصوص چند پايه ها مسئول هستيم ما نياز داريم به توليد منابع بيشتر در زمينه تحقيقي تر كردن معلمان چند پايه رفع مشكلات مدیران آموزگاران از اهم وظايف است كه ما معتقدم به اين قشر كم توجهي شده است.

اميدوارم كه مقاله حاضر توانسته باشد كه موارد مهم   و موثري در زمينه اموزش و شيوه هاي مدیریت واداره كلاس هاي چند پايه با توجه به مديريت زمان و بالا  بردن سطح علمي معلمان و دانش آموز مطالبي قابل قبول ارائه كرده باشد

 

 پيشنهاداتي جهت رفع مشكلات كلاسهاي چند پايه و شيوه‌هاي مدیریت واداره اين كلاس‌ها:

 

الف : مسئولان

1-  گفتیم يكي از مسائل موثر در شيوه هاي اداره كلاس (فضاي آموزشگاه) است منظور فضاي فيزيكي است كه مسئولان محترم بايد به احداث مدارس جديد و مرتب  در نقاط دور افتاده براي داير نمودن كلاس هاي چند پايه بيشتر توجه كند.

2-  با توجه به آمار كم اين كلاسها سرانه هاي واريزي بسيار ناچيز است و چون اين كلاس ها در مناطق محروم داير مي باشد لذا كمك هاي مردمي نيز ناچيز خواهد بود پس در نتيجه تجهيز  اين مدارس از طريق مدير اين مدارس ميسر نخواهد شد پس پيشنهاد مي شود مسئولان محترم جهت تجهيزات و امكانات براي اين مدارس بودجه اي خاص در نظر بگيرند تا معلمان راحت تر بتوانند با وسايل آموزش مناسب مطالب را به دانش آموزان ارائه دهند و خود بچه ها در يادگيري خود شريك باشند.

3-  مسئولان در بازديد از اين كلاسها و مدارس مقداري سطح توقع خود را پايين بياورند چون واقعيت اين است كه اداره كلاس پنج پايه  با 19 نفر دانش آموز قطعاً با يك كلاس تك پايه 14 نفري تفاوت خواهد داشت هر چند كه گاهاً مي بينيم با همت و تلاش معلمان پنج  پايه برعكس است اما آنچه مهم است كه در بازديدها مسئولان مد نظر بگيرند نحوه اداره ومدیریت اين كلاسها است كه به اين نكته كم توجهي زيادي شده (يعني بازديدهامنحصراً چند سوال از پايه هاي مختلف است و بس)كه اين معضل بزرگي براي بازدید کنندگان است كه عملاً هيچ كاري براي يادگيري مدیرو معلم و دانش آموزان انجام نمي دهند.

4-  پايين آوردن نرم كلاسها در حال حاضر تا 20 نفر در يك كلاس پنج پايه مشغول تحصيل هستند  كه پيشنهاد مي شود تعداد پايه براي اين نرم ها نيز در نظر گرفته مي شود يعني اگر مدرسه‌هاي دو پايه باشد و تعداد دانش آموزان 20نفر باشند  دو معلم به ان تعلق مي گيرد  و اگر 19 نفر  وپنج پايه هم باشد يك معلم تعلق مي گيرد كه پيشنهاد مي شود حتماً توجه به تعداد پايه در نرم كلاسها چند پايه شود يعني مثلاً مدرسه اي پنج پايه با 15 نفر دانش اموز دو معلم تعلق مي گيرد.

5-  با توجه به ساعات تدريس و سختي كار مدیران  چند پايه ما مي بينيم سختي كار به معلمان تربيت بدني  تعلق مي گيرد معلمي كه در هفته 30 كتاب با 120 ساعت كلاس درس در 6  روز كاري از شنبه تا پنج شنبه  با يك معلم راهنمايي كه شنبه تا پنج شنبه كار كند 12 ساعت كم تر مي گيرد هر ساعت 5 هزار تومان مبلغي در حدود  هفته 60 هزار تومان بيشتر كه اضافه كاري با حقوق معلم پنج پايه برابر است.

6-  پيشنهاد مي شود ساعات كار پرورشي به صورت اضافه كار به مدير آموزگاران تعلق بگيرد.چون ما شاید به اندازه یک معلم پرورشی بیشتر درمدرسه فعالیت داشته باشیم

 

ب: پيشنهاداتي جهت حل مشكلات مدیریت مدارس چند پايه

 

1-  اگر بهترين برنامه هاي درسي توليد شود ولي معلمان قوي و آگاه به برنامه آن را اجرا و در كلاس درس ارائه ندهند آن برنامه محكوم به شكست خواهد پس به مدیر آموزگاران محترم پيشنهاد مي شود كه حتماً سطح آگاهي و كارايي خود را با مطالعه و تحقيق اينترنت و .بالا برند.

2-   داير نمودن كلاسهاي ضمن خدمت براي كليه مدیران مدارس چند پایه   در خصوص شيوه های مدیریت و اداره ي اين مدارس

3-  استفاده از تجارب معلمان پنج و چند پايه براي اداره كلاسهاي درس كه در سطح مناطق موفق هستند براي بازديد از كلاس مدارس چند پايه و ارائه مطالب مفيد به همكاران از طريق بازديد حضوري مقاله يا بروشور

4-  شركت كليه  مدیر آموزگاران در همايشها و كنفرانسها (در سال جاري شركت در همايش مديران آموزگار و كلاسهاي چند پايه جهت بالا بردن توان علمي و يادگيري روشهاي جديد براي اداره كلاس)

5-  تهيه طرح سالانه – ماهانه – هفتگي و روزانه جهت اينكه مدیران  اين مدارس در مورد زمان و وقت اگر برنامه ريزي شده عمل نكنند گاهاً بايد سريع درس بدهند و در بعضي از مواقع خيلي زودتر مطالب درس را تمام مي كنند. و يا ديرتر دروس را به اتمام مي‌رسانند.

6-  مديريت كلاسهاي چند پايه وشيوه اداره ي اين كلاس ها به قدرت و توانايي و استعداد ذاتي معلمان نيز بستگي دارد پيشنهاد مي شود معلماني كه اين توانايي در خود سراغ ندارند به مدارس تك پایه يا كارهاي خدماتي مشغول شوند.

7-  به مدیر آموزگاران محترم پيشنهاد مي شود از امكانات كم روستايي استفاده بهينه بكنند و تا جايي كه مي توانند با استفاده از امكانات موجود و به كمك دانش اموزان و اوليا آنها از وسايل دست ساز در تدريس استفاده كنند .

8-  مدیران در تصميم گيري ها براي اداره مدرسه در نظر داشته باشد كه 1- اطلاعات را جمع آوري كنند 2- با ذهن باز مسائل را تحليل كنيد 3- قدرت و توانايي هاي خود را بشناسيد 4- نتايج را تجزيه و تحليل كنيد 5- هدفي روشن و قابل تفهيم را در نظر بگيريد. 6- زمان ا در نظر بگيريد. 7- با ديگران در مورد تصميم خود م كنيد 8- تصميم آخر را خودتان با هم فكري ديگران بگيريد.

9-    معلمان چند پايه در اداره كلاس خود بايد بسيار انعطاف پذير باشيد.

10-اسرار ورزيد براي اداره كلاس فقط يك شيوه كار اشتباهي خواهد بود  وگاهاً لازم است از انواع شيوه هاي اداره ي كلاس استفاده شود تا كلاس تحمل كنند و بي روح نباشند.

 

مديريت زمان وپيشنهادات مربوط به آن :

 

1-    هدف هاي آموزشي را مورد تجديد نظر قرار دهد و در صورت نامطلوب بودن ،محتوايي متناسب با هدف انتخاب كنید.

2-  روشهاي تدريس خود را بررسي و تحليل كند و در حقيقت در صورت عدم موفقيت در بازده ،نخستين سوالي كه براي معلم بايد مطرح شود اين است كه روش تدريس من چه معايبي داشت كه شاگردان نتوانستند به هدف هاي مورد نظر دست يابند ،در صورت نقص در روش و انتخاب محتوا، معلم بايد آنها را اصلاح كند.

3-    انتخاب تجارب يادگيري جديد ،زيرا ممكن است تجارب قبلي براي رسيدن به هدف كلي نباشند.

4-  پيش بيني براي استفاده بهتر از وسايل موجود و انتخاب وسايل آموزشي بهتر و مطلوب تر با توجه به امكانات و شر ايط موجود.

5-    تجديد نظر در مسئوليت هاي افرادي كه در فعاليت هاي آموزشي با او مشاركت دارند.

6-    تحليل و بررسي مدت زمان اجراي برنامه و اصلاح آن در صورتي كه زمان تدريس با محتواي مورد نظر متناسب نيست.

7-  اصلاح روشهاي ارزشيابي به هر حال ،معلم بايد از تجارب حاصل از طرح و برنامه براي طراحي بعدي و پيشبرد هدفهاي آموزشي استفاده كند.در واقع ،ارزشيابي و اصلاح مستمر برنامه ها و فعاليت هاي آموزشي است كه مي تواند معلم را نسبت به فعاليت هاي رو به رشد خود اميدوار سازد  و او را معلمي موفق در تدريس معرفي كند.

 

 

سخن آخر :

ما بايد اين حقيقت را قبول داشته باشيم كه معلمان نقطه آغاز  هر گونه تحول آموزشي و تربيتي در هر جامعه هستند و معلمان فاتحان عرصه علم و تمدن پيشرفته بشري بوده اند  بايد هم باشند و به همين دليل دانشمندان سرمايه گذاري در اين نهاد مهم را بهترين و سودمندترين نوع سرمايه گذاري دانسته اند.

 

(منابع ومآخذ)

 

 

 

[1] - فرايند ياددهي  يادگيري در كلاس هاي چند پايه – سهيلا حاجي اسحاق

 

2  ـ دكتر حسين شعباني روشها و فنون تدريس

 

3- ريچارد مك هارد – وندي پرتيچارد ،مديريت تحول و نوآوري

 

4 - مجموعه مقالات آموزش رياضي، دومين كنفرانس رياضي

 

5 - يافته هاي سومين مطالعه ي بين المللي TIMSS

 

  6-دکتر محرم آقا زاده  راهنمایکلاس های چند پایه نشر آییژ تهران .1384

 


[1] - فرايند ياددهي  يادگيري در كلاس هاي چند پايه – سهيلا حاجي اسحاق

[2] - فرايند ياددهي يادگيري در كلاسهاي چند پايه سهيلا حاجي اسحاق

[3]  ـ دكتر حسين شعباني روشها و فنون تدريس

[4] - ريچارد مك هارد – وندي پرتيچارد ،مديريت تحول و نوآوري

[5] - مجموعه مقالات آموزش رياضي، دومين كنفرانس رياضي

[6] - يافته هاي سومين مطالعه ي بين المللي TIMSS

[7] - همان منبع


تعریف اختلالات یادگیری

روان شناسان با اندک تفاوت هایی اختلالات یادگیری را چنین تعریف می کنند: کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری کسانی هستند که در یک یا چند فراینداساسی در رابطه با خواندن، سخن گفتن، درک کردن و نوشتن دارای اشکال هستند به شرطی که این مشکلات ناشی از عقب ماندگی های ذهنی، نقص بینایی، نقص حرکتی و یا نقائص فرهنگی نباشد. در سال 1963 جمعی از متخصصین اصطلاح ، ناتوانیهای یادگیری را جایگزین اصطلاحات قبل کردند از آنجا که واژه ناتوانی اصطلاحات دیگری مثل ناتوانی جسمی یا ناتوانی ذهنی را تداعی می کند ، یعنی ناتوانیهای که تبدیل به توانایی کامل نمی شوند ، اصطلاحی مایوس کننده می نماید و به نظر می رسد اگر اصطلاح اختلالات در یادگیری و ( یا به نظر نگارندگان مشکلات یادگیری ) به کار گرفته شود، مناسب تر باشد. علائم این اختلالات ممکن است به صورت های مختلف از قبیل اختلال در توجه به تفکر، تکلم، نوشتن و یا حساب کردن باشد. اختلالات یادگیری ترجمه واژه (Learning disabilities) است که به ناتوانی های یادگیری نیز ترجمه شده است و به مجموعه ای از نارسایی ها در یادگیری اطلاق می شود که برخلاف نارسایی های جسمانی، اغلب تا زبان آموزش رسمی در مدرسه ناشناخته می ماند. در دوران تحصیل دانش آموز در مدرسه نیز به علت شناخت نداشتن برخی از معلمان، بیشتر اوقات این اختلالات به عنوان اختلالات خاص یادگیری تشخیص داده نمی شوند، بلکه با عقب ماندگی ذهنی اشتباه گرفته و زمینه فشار روانی بر کودک فراهم می شود. در این میان اختلاف دیدگاه میان اولیا و مربیان، رفع این اختلالات را به تأخیر می اندازد.

در یک سوی این اختلاف معلمان و مسئولان آموزش و پرورش هستند که برای تشخیص و پیگیری این اختلالات نیاز به دانش افزایی بیشتری دارند و در سوی دیگر ناآگاهی و نپذیرفتن وجود اختلال در کودک از جانب برخی از اولیا است. برخی از اولیا به صورت ناخودآگاه گرایش دارند تا کودکان خود را (حتی در صورت داشتن مشکل) سالم تلقی کنند و در پذیرش این نکته که فرزند آنان دچار اختلال است از خود مقاومت نشان می دهند و اصرار دارند که کودکشان مشکل ندارد و مشکل از شیوه آموزشی معلم یا عوامل دیگر است. غافل از این که کودکانی که دچار این اختلالات هستند با روش ها مرسوم تعلیم و تربیت کودکان عادی قادر به یادگیری نیستند و نیاز به کمک های ویژه دارند. متأسفانه، دانش آموزان با ناتوانی یادگیری گاهی به اشتباه به عنوان دیرآموز (Show Learner) درنظر گرفته می شوند. درحالی که فهم کودک دیرآموز در پیامدهای رفتار ناپخته خود کم است. درحالی که دانش آموز با اختلال یادگیری هرچند ممکن است به صورت نامناسب عمل کند، ولی از پیامدهای بدرفتاری خود کاملاً آگاه است. متأسفانه این فهم نمی تواند راهنمای رفتار او باشد حتی با وجود مداخله، پیشرفت دانش آموز دیرآموز خیلی آهسته است ولی روش هایی که برای بهبود وضع دانش آموز با ناتوانی یادگیری بکار برده می شود ممکن است پیشرفت های مداوم و نزدیک به هنجار در برخی از زمینه های تحصیلی به وجود آورد.

مسائل سازشی اجتماعی در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری فراوان به چشم می خورد مشاهدات و درجه بندی های رفتاری که از همسالان، معلمان و والدین صورت گرفته، نشان می دهند که این دانش آموزان چندان مورد علاقه دیگران نیستند. دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری نسبت به توانایی های درسی خود ناامید هستند. کمتر در آنها انگیزه ای به وجود می آید و انگیزه هایی که در آنها دیده می شود به جای این که درونی باشد، جنبه خارجی دارند. آنان نمی توانند تصدیق کنند که اگر کار و کوشش بیشتری از خود نشان دهند، موفقیت هایشان زیادتر خواهد شد. به جای آن سعی دارند که شکست را به ناتوانی های خویش نسبت دهند. این حالت بدبینی درباره علل موفقیت ها و شکست هایشان در آنان حالتی به وجود می آورد که اصطلاحاً به آن درماندگی اکتسابی می گویند و این حالتی است که فرد فکر می کند هر اندازه کوشش کند، باز نتیجه ای جز شکست به بار نخواهد آورد.

 

چه عواملی باعث بروز اختلالات یادگیری هستند ؟
ثابت شده است که علل بروز ناتوانی های یادگیری نسبتا مبهم است برخی از مشکلات کنونی درباره ی مفهوم ناتوانی های یادگیری بازتابی است اتوانی ما در اشاره ی دقیق به علل بروز ناتوانی های یادگیری که شاهدش هستیم. روشن است که آگاهانه یا ناآگاهانه مساله علل بروز ناتوانی های یادگیری را به فراموشی و بی توجهی می سپاریم بر حسب درک ما از ناتوانی های یادگیری و نگرش اولیه حرفه ای ما ( پزشکی ، روان شناسی ، تعلیم و تربیتی ) نسبت به ناتوانی های یادگیری ممکن است ما به علل خاصی توجه پیدا کنیم تا آن که به رابطه ی علّی دشواری بپردازیم .اما تجربه ی گذشته و عمل کنونی به ما ثابت می کند که ناتوانی های یادگیری مفهومی چند رشته ای است و ارتباط بین متخصصان رشته های مختلف در این امر باید برقرار باشد .

الف) عوامل آموزشی
1- تدریس ناکافی و ناصحیح به کودکان
2- عدم فراگیری معلم از مهارت های لازم جهت تدریس درسهای پایه در مدارس
3- توقعات فوق العاده بالا یا فوق العاده پایین معلمان
4- برنامه ریزی و طرح برنامه ی آموزشی ضعیف
5- عدم فعالیتهای برانگیزنده
6-- تدریس عملی ناصحیح
7- عدم آموزش مهارت های اجتماعی ، یادگیری و حرکتی و جسمی و عدم پرداختن به یادگیری های زبان شفاهی
8- استفاده نادرست از روشها و مداد و برنامه درسی
ب) عوامل محیطیعوامل محیطی بسیاری وجود د دارد که می تواند به پیچیدگی ناتوانی های یادگیری بیفزاید و حتی شاید سبب ساز آن باشد .
- تغذیه بهداشت سلامتی
انگیزش ضعیف توجه ناکافی و ضعف در انجام کار بر اثر گرسنگی و وجود رنگ ها و مزه های مصنوعی در غذاها طبق نظر فاین گولد روی تحرک بیش از حد کودک موثر است .
سرماخوردگی مزمن ، مشکلات تنفسی ، آلرژیها و … در ناتوانی یادگیری کودک موثر است .
سقوط ، آسیب دیدگی مغزی ، ضربه وارد به سر و … در ناتوانی یادگیری موثر است .
- تحریک حسیکودک در حال رشد نیازمند درون دادهای حسی است تا درباره محیط و خود و هر دو بیاموزد یعنی کودک به تجربه هایی نیاز دارد تا بیاموزد که چگونه بیاموزد .
- تحریک زبانیزبان به واسطه ی نقشش در تفکر و یادگیری سایر مهارتها در محیط زندگی کودک جایگاه ویژه ای دارد و ممکن است ناتوانی کودک از نبود مدل های درست در اوایل رشد وی سرچشمه گرفته باشد .
- رشد اجتماعی و عاطفی
بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مضطرب ، نامطمئن و بی اختیار و سرکش هستند که ممکن است این رفتارها با فقدان امنیت طبیعی ، ثبات محبت و گرمی و پذیرش در منزل و محیط مدرسه پیوند داشته باشد .

ج) عوامل روانی
امکان دارد کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری در عملکردهای روانی پایه چون ادراک ، حافظه و شکل درون به مفاهیم اختلال داشته باشند .

د- عوامل فیزیولوژیکی
بسیاری از متخصصان بر این باورند که علل اساسی و عمده ناتوانی های یادگیری آسیب دیدگی مغزی ، شدید یا جزیی و صدمه وارده به دستگاه عصبی و مرکزی است .

 ه- عوامل ژنتیکی
شواهدی در دست است که نشان می دهد ناتوانی های یادگیری احتمالا در برخی خانواده ها بیش از دیگران دیده می شود در واقع عوامل ژنتیکی در شمار وسیعی از ناتوانی های یادگیری نقش دارد .

ز – عوامل بیوشیمیایی
اختلال های گوناگون متابولیکی در حکم عواملی هستند که موجب ناتوانی های یادگیری می شوند مثل هایپوگلیسمی ، کم کاری تیروئید و …
و- عوامل پیش ، هنگام و بعد از تولد

ژ- تاخیر رشد
بندر ، دهریش ، جانسکی ، لانگ فود … اظهار می دارند که عدم ظهور علائم رشد برخی از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری ممکن است از تاخیر رشد برخی اجزای دستگاه عصبی مرکزی سرچشمه گرفته باشد که این گونه کودکان پس از بزرگتر شدن بر این مشکلات غلبه می کنند .

چ- نقص جزیی در کار مغز
به نظر می آید هر گونه نتیجه گیری درباره ی حیاتی بودن آسیب دیدگی مغزی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در بهترین شرایط فقط جنبه تجربی و آزمایشی دارد .
سبب شناسی بیش از هر موضوع دیگر به موضوع پیش گیری تکیه دارد . 
اختلالات یادگیری چگونه تشخیص داده می شود ؟
با توجه به تعاریفی که از دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری گفته شد به نظر می رسد معلمین از جمله اولین کسانی هستند که متوجه اینگونه دانش آموزان می شوند و پس از اینکه روشهای گوناگون یاد دهی – یادگیری را اجرا می کنند ولی در مورد چنین کودکانی به موفقیت چشمگیری نمی رسند آنان را به مراکز آموزش وتوانبخشی مشکلات ویژه یادگیری هدایت می کنند .

● مشخصه های اولیه ناتوانی در یادگیری

کودکانی که ناتوانی در یادگیری دارند از مشخصات زیر برخوردارند.

مشکل در صحبت کردن، خواندن، نوشتن، محاسبه، مشکل در تمرکز حواس و توجه به مطالب، گیج شدن در مورد زمان و فضا، رفتار تحریک پذیرانه، مشکل در یادآوری، هماهنگی فیزیکی ضعیف، مشکل در سازماندهی برای انجام یک منظور و مشکل در دوست شدن با افراد و دوست ماندن با آنها.

● طبقه بندی اختلالات یادگیری در دانش آموزان

اختلالات یادگیری در زمینه های گفتاری، شنوایی، خواندن و نوشتن به شرح زیر است:

▪ اختلالات گفتاری و شنوایی

اختلالات گفتاری و شنوایی غالباً با یکدیگر همراه هستند، زیرا سخن گفتن در وهله نخست به شنیدن نیاز دارد. گوش داخلی، مرکز اصلی دستگاه شنوایی است و گوش خارجی و میانی، کانالی برای جمع آوری و انتقال امواج صوتی به گوش داخلی به حساب می آیند. از این رو در اختلالات شنوایی، دو نوع کری انتقالی و عصبی وجود دارد که علل پیدایش و درمان هر یک متفاوت است. والدین و مربیان باید از میزان شنوایی فرزندان و دانش آموزان خود آگاه باشند. کسانی که ضعف شنوایی دارند با اندکی دقت قابل تشخیص هستند.

معلمان باید توجه داشته باشند که هرچند، نقص های شنوایی عمدتاً، توسط دستگاه های سنجش شنوایی قابل تشخیص هستند، ولی یک سری علائم آشکار وجود دارند که معلم به کمک آنها می تواند نقص های شنوایی را تشخیص دهد. به طور مثال بی توجهی به بحث های کلاسی، چرخاندن بی مورد سر، اشکال در پیدا کردن جهت صدا، رفتارهای نامناسب با موقعیت، خجالت و کناره گیری، پرهیز از بحث و صحبت و حتی نخندیدن به یک نکته خنده دار در کلاس، می تواند علائم نقص شنوایی باشد. این افراد هنگامی که مخاطب قرار می گیرند، نگاه های خیره کننده و استفهام آمیزی دارند و به پرسش های مطرح شده پاسخ درستی نمی دهند. تشخیص نقص های شنوایی از این نظر اهمیت دارد که برای صدمات جزئی گوش، درمان هایی وجود دارد و در مدارس نیز معمولاً صدمات و نقایص شنوایی از نوع ملایم و جزیی است. بعد از شناسایی دانش آموزانی که نقص شنوایی دارند (و احتمالاً سنجش میزان نقص) معلم باید برای افزایش میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی آنها سعی کند که این افراد را در ردیف های جلو کلاس و نزدیک به محل صحبت کردن خویش قرار دهد.

یکی از اختلالات گفتاری رایج میان کودکان لکنت زبان است که ممکن است بر اثر ضایعات دستگاه تکلم و یا فشارهای روانی به وجود آید. لکنت زبان تکرار و توقف یا کشیده گفتن تشنج آمیز و غیرطبیعی و غیر ارادی صداها و هجاها و حروف یا کلمات است که به صورت مکث های طولانی و یا تکرار کلمات ظاهر می شود و موجب نگرانی و تشویش فرد است. تلفظ برخی حروف و کلمات از جمله حروفی که با بستن لب ها تلفظ می شوند مثل ب، پ، م» و حروفی که با حرکت زبان ادا می شوند مثل ت، ث، س، ط» برای آنان مشکل تر است.

سن آغاز لکنت زبان حدود دو تا پنج سالگی است. لکنت زبان با یک سلسله علائم به هم پیوسته و مرتبط نظیر گوشه گیری، احساس حقارت، عقب ماندگی درسی، هیجان زدگی و شتاب در پاسخ دادن به سؤالات و نداشتن ا عتماد به نفس همراه است. عوامل متعددی از جمله علل عضوی، کنش و غلبه نکردن طرفی مغز باعث لکنت زبان می شود. در درمان لکنت زبان ابتدا باید علل ایجاد کننده شناسایی شود و علاوه بر مشاوره و گفتاردرمانی، باید معلمان و والدین نیز نکاتی را رعایت کنند و همکاری لازم را در روند درمان داشته باشند.

تمرینهای زیربرای تقویت حافظه شنیداری بسیارمفید می باشد:

1- سه کلمه برای کودک بیان کنیدوازوی بخواهید پس ازاینکه هرسه کلمه راگفتید،آنهارابازگوکند.سپس چهار کلمه وبه همین ترتیب پیش برویدتامطابق رشد سنی وطبیعی خویش ازحافظه شنوایی برخوردار شود.
2- یک جمله برای کودک بگو.یید واز او بخواهیدآن راتکرار کند.سپس دو جمله بگویید تا آنها را تکرار کندوبه همین ترتیب پیش برویدتاتوانایی وی به حد هنجار وطبیعی برسد.
3- تمرینات 1و2 راانجام دهید،امااین بار دانش آموز ترتیب گفتن کلمات راهم حتما رعایت کند.دراین صورت توانایی توالی شنوایی اونیز تقویت خواهد شد.
4- چند دانش آموز راکنار هم بنشانیدواز آنها بخواهید این بازی راترتیب دهند.نفراول یک کلمه بگوید،نفردوم همان کلمه را تکراروکلمه دیگری که مناسب است به آن اضافه کند،نفرسوم دوکلمه قبلی رابگویدوکلمه دیگری راکه مناسب است به آن اضافه کندوبه همین ترتیب پیش رود.
به عنوان مثال نفراول: من،نفردوم: من در،نفرسوم :من درحیاط
5-همان بازی راترتیب دهیداما این باربه جای استفاده ازیک کلمه ،دانش آموزان ازیک جمله استفاده کنند. به عنوان مثال نفراول:من درحیاط مدرسه بازی کردم. نفردوم:من درحیاط مدرسه بازی کردم وبعد به کلاس رفتم. نفر سوم:.
6- به کودک چند دستور بدهید واز وی بخواهید آن دستورات را به ترتیب اجرا کند.این تمرین علاوه برحافظه شنوایی،توانایی(حرکتی-شنوایی) ونیز(توالی شنیداری )رابا هم تقویت می کند.
7-یک کلمه بیان کنید وپس از 30ثانیه ازاوبخواهید آن راتکرارکند. درتمرینهای بعدپس ازگذشت چند ثانیه ازاوبخواهیدکه نام شئ مخفی شده رابگوید.این تمرین را آنقدر ادامه دهید تابتواند درحدود 30 ثانیه شئ رادرحافظه کوتاه مدت خویش نگه دارد.
8-ابتدا برای او قصه های بسیار کوتاه بگوییدسپس داستانهای بلندتر بگوییدوبعدازاوبخواهید قصه های شما راتقلید کند وسرانجام خودش قصه بسازد.
9-ازاوبخواهید اشیای پیرامونش را نشان داده ونام ببرد.
10-کودک رایاری دهید تاتعدادی عدد یا لغات ساده را به خاطر بسپارد.
11-یادگیری لالایی ها،اشعار،مثل ها،.
12-به کودکان دستورالعملهایی بدهید که قبل از اجرا آن را باخودتکرارکنند.
13-تعدادی حروف بی معنا رابرای کودکان تکرار نمایید تاآن رابه حافظه خودبسپارند.مثل حروف بابابابا ،ساساساسا،نانانانا.
14-کودکانت راتشویق کنید که با چشمان بسته به مترادفهای شنوایی گوش دهند،مثل بادوشاد
15-دستورالعملهایی که شامل مراحل متعدد است به کودکان عرضه نمایید.
16-کودکان راتشویق کنید که شماره تلفن بعضی ازموسسات خدماتی،مثل آتش نشانی وساعت گویا رایاد بگیرندوبه خاطر بسپارند.
17-تعدادی ازکلمات را برای کودکان با آهنگی خاص بخوانیدوازآنها بخواهید هرکلمه شنیده شده رابگویند.
-ازدستورالعملهای شفاهی استفاده بکنید،به این ترتیب که پرتقالها راروی میز بگذار،سیب هارازیر میزبگذارومکعب های زرد را بالای میز بگذار.
19-یک برنامه تلویزیونی را انتخاب کرده،اجازه دهید که کودک آن رامشاهده کند.سپس ازاوسوال نمایید که صفحه تلویزیون چه تصویری را نشان می دهد.

▪ اختلالات خواندن

یکی از مهمترین مسائلی که کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری باآن مواجهند ناتوانی های مربوط به خواندن است. مشکلات خواندن به شکل های مختلف خود را نشان می دهند. اصطلاحات متعددی در اشاره به دانش آموزانی که دچار مشکلاتی در خواند هستند، به کار می رود. یکی از شایع ترین آنها دیسلکسی (dyslexia) است. دیسلکسی یک کلمه یونانی است و به معنای نارسایی در خواندن» است دیسلکسی از اختلالات اختصاصی یادگیری به شمار می آید و در میان برخی دانش آموزان مدارس وجود دارد. فرد مبتلا به دیسلکسی نمی تواند کلمات کتاب را تشخیص دهد و در نتیجه در یادگیری خواندن با مشکل مواجه است. این اختلال در میان پسران بیشتر از دختران رواج دارد. فرد مبتلا به دیسلکسی نمی تواند از ترکیب حروف کلمه جدید بسازد، کلمات را در جمله تشخیص نمی دهد، به فراگیری خواندن علاقه مند نیست، و در تشخیص فاصله و زمان و جهت با مشکل مواجه است. این کودکان چون ضعف در خواندن و نوشتن دارند، در امور تحصیلی شکست می خورند و در نتیجه شکست های مکرر، اعتماد به نفس خود را از دست می دهند و به احساس حقارت و بی کفایتی و انواع مشکلات عاطفی گرفتار می شوند.

تمرینهای زیربرای تقویت حافظه دیداری بسیارمفید می باشد

- به کودک اجازه دهیدکه کلمه ای راباصدای بلند تکرارکندوسپس شمامی توانیدشکل کلمه رابصورت یک طرح برجسته ترسیم نمایید.
- ازکارتهای نوری که حروف تصاویر برروی آنها حک شده است استفاده کنید.بانزدیک کردن این کارتهای رنگی توجه کودک رابه تصاویر ریزوکوچک جلب نمایید.پس ازمشاهده ازاوبخواهیدتا شرح دهدکه چه چیزهایی راروی کارت نوری دیده است.
- ازکودکان درخواست کنید که به طرف پنجره کلاس رفته،محیط خارج را مشاهده کندونام سه شئ را که در بیرون موجود است برای آموزگار بازگوکنند سپس آموزگارسه شئ مزبور راروی تخته ترسیم کرده از کودکان درخواست می نماید که آنها رارنگ آمیزی کنند.
- تصاویرازاشیاء،حروف شماره هاراتهیه کرده،تعدادی ازآنها رادر جلوی کودک قراردهید تاوی آنها را خوب مشاهده کند.سپس ازوی بخواهید تاروی خود رابرگرداندویاچشمان خودراببندد.شما می توانید یک تغییر کوچک درجای تصاویرصورت دهیدوازکودک بخواهیدحدس بزند شما چه تغییری رابه وجود آورده اید.درمرحله بعد شما می توانید یک شکل خاص را به کودک نشان داده سپس او را ترغیب نمایید که تصویرآن شکل رادربین تصاویر مختلفی بیابد.
- دربازی به خاطر آوردن شماره یک تلفن که معلم تکرارکرده است وآن رامی نویسد،کودک نیز می تواند آن راتکرارکند وازروی نوشته معلم کپی کند.
- به کودک فرصت دهید که خطوطی را ازبالا به پایین وبالعکس رسم نماید.آموزگارمی تواند باحمایت کودک درزمینه ترسیم خطوط به هماهنگی حس لامسه وبینایی وی کمک نماید.
- یک طرح هندسی چهارگوش رابه کودک نشان داده;آن رادربین حروف وکلمات واعداد جاسازی نمکایید تاکودک آن راپیدا کند.
- تعداداشیاءرادرسبدبه کودک نشان دهیدوسپس بابستن چشمان کودک(بایک نوار)ازوی بخواهید تاهرشئ راکه شمانام می بریدبالمس کردن، ازسبد بیرون بیاورد.
- یک مقوای باریک راکه قسمت بندی شده است درجلوی کودک قرار دهید وسپس تعدادی ماشین اسباب بازی در اختیار وی قرار داده،ازکودک بخواهید که روی مقوای باریک،ماشینها راحرکت دهد.
- بازی بریدن حروف وچسباندن آن به یکدیگر:به کودک کلمه گل رانشان دهیدبعدباقیچی آن راازهم جداکرده بعد به هم بچسبانید.آنگاه کودک باید این فعالیت راازشماتقلیدکند.
- اشیایی راتهیه کرده ویکی یکی به او نشان دهیدوسپس پشت سرتان مخفی کنیدوبخواهید بلافاصله نام اشیای مخفی شده را بگوید.
- کودک رابا رنگهای مختلف آشنا کنید.اول رنگهای اصلی بعد رنگهای فرعی،برای این منظور می توانیدازمهره های پلاستیکی،جعبه مدادرنگی وامثال آن استفاده کرد.
- ابتدا چند سیم فی نازک باطولهای مختلف تهیه کنید،مثلا یک سیم به طول3 سانتی متر،دوسیم به طول5 سانتی متر،ویک سیم به طول 6 سانتی متر،حالا
- سیمها راروی هم بریزیدوازاوبخواهید بلندترین سیم ،کوتاهترین سیم وسیمهایی که طولشان مساوی است راپیداکند.سپس دو سیم مساوی را به شکل زیر کنار هم قرار دهید وازکودک سوال کنیداگرهرکدام ازاین خطها یک جاده باشد،مابخواهیم ازآن عبور کنیم کدام جاده کوتاهتر وکدام بلندتر است؟وقتی کودک جواب صحیح داد،سیم ها رابه شکل زیر قراردهیدوهمان سوال راتکرارکنید.
این آزمایشهاراآنقدرادامه دهیدتااومتوجه شودکه جابجایی سیم ها ونحوه قرارگرفتن آنهادرطول آنهاتاثیری ندارد.درمرحله بعدچندسیم باطول مساوی تهیه وبه شکل زیرکنارهم قراردهیدوبازهم سوال ها راتکرار نمایید. اگر کودک پاسخ صحیح دادسیم ها رامانند شکل زیرقراردهید وبازهم سوال کنید. 
مشابه این آزمایش ها را آنقدرانجام دهیدتاکودک این نکته راکشف کندکه تغییرجهت سیم ها تاثیری درطول آنها نمی گذارد.درصورت شنیدن پاسخ صحیح از کودک،دوسیم باطولهای مساوی راانتخاب کرده ودرمقابل چشمان اویکی ازسیم هارابصورت مارپیچ خم کنیدودرکنارسیم دیگرقراردهید وازاوسوال کنیدکدام یک ازاین دوسیم بلندتر است . رای اینکه تمرینهای گفته شده تاثیربسیارزیادی درحل مشکل دانش آموزداشته باشند،بایدبرای وی ایجاد انگیزه نمودتابارغبت به تمرینهای بیشتری بپردازد.درواقع همان حافظه طوطی واراست که به حافظه کوتاه مدت،سپس میان مدت وبعدبه بلندمدت تبدیل می شود.بسیاری ازاوقات اتفاق می افتد که حافظه دیداری تقویت می شود،اما بازهم دانش آموزمرتکب اشتباهاتی می شود که به ضعف حافظه دیداری یاکم دقتی نسبت داده می شود.درحالی که ممکن است وی درادراک دیداری دچارمشکل باشد.

▪ اختلالات نوشتن

باور همگان بر این است که بیشتر مردم در امر نوشتن کاهلند و اغلب اموری را ترجیح  می دهند که خالی از تکلیف نوشتن باشد می توان گفت شکل نوشتاری زبان عالی ترین و پیچیده ترین شکل ارتباط است. در سلسله مراتب مهارتی زبان، نوشتن آخرین مرحله ای است که آموخته می شود، آموخته های بنیادی و تجارب مفید مهارتهای زبانی در گوش دادن، سخن گفتن، خواندن در واقع پیش نیازی برای نوشتن محسوب می شوند، باید افزود که برای داشتن پایه ای محکم در مهارتهای شنودی و تبحر در کاربرد زبان نوشتاری مهارتهای دیگری نیز لازم است، توانایی نگهداری اندیشه و یا سخن در مغز حافظه ی شنیداری تبدیل آن اندیشه و سخن به کلمات و الگو دادن نحوی مناسب ، طراحی فرم صحیح ترسیمی هر یک از حروف و کلمات در ذهن حافظه ی دیداری و به کارگیری مطلوب ابزار نوشتاری در ترسیم اشکال حروف، و یگانه سازی روابط پیچیده چشم و دست حافظه ی بصری و مهارتهای حرکتی کافی همه و همه از ضروریات امر کتابت یا عمل نوشتن است.

مهمترین مشکلات کودکان در نوشتن عبارت است از نارسانویسی و چپ دستی.

الف) نارسانویسی: در این اختلال فرد علیرغم هوش طبیعی، بسیار بد می نویسد و این قبیل کودکان ممکن است ناتوان از انجام اعمال حرکتی در نوشتن حروف و اشکال باشند و در مواردی نیز بر اثر ضعیف بودن کارکردهای بینایی ناتوان از تبدیل اطلاعات بینایی خود به صورت اعمال حرکتی هستند. بسیاری از روان شناسان تأثیر سیستم اعصاب نواحی مختلف بدن و نیز رشد کامل اعضای حرکتی را عامل مؤثر در تکوین این اختلال تلقی کرده اند از نظر آسیب شناسی دلایل اصلی که می تواند در بروز اختلال نارسانویسی مؤثر باشد عبارتند از: خطا در ادراک بینایی حروف و کلمات، وجود اشکال در تبدیل ادراک از بینایی به صورت حرکتی (ناتوان از تبدیل حافظه بصری به عملکرد نوشتاری)، وجود نارسایی و ضعف در مهارت های حرکتی و وجود حالات هیجانی از قبیل بی قراری و تندخویی.

ب) چپ دستی: چپ دستی عبارت است از تمایل طبیعی فرد در نوشتن با دست چپ، کودک چپ دست در نوشتن از چپ به راست مشکل چندانی ندارد ولی هنگامی که بخواهد از راست به چپ بنویسد با مشکل روبرو می شود. چنین فردی به علت نداشتن دید کافی در آنچه که می نویسد به صورت بدخط و نامرتب می نویسد و حتی در آغاز چیزی جز سیاه کردن کاغذ به نظر نمی رسد و به همین جهت برای زیبا نوشتن در مواردی دست خود را چرخانده و به صورت کمانه درمی آورد. اگر چپ دستی به صورت برتردستی در نیامده باشد می توان او را تشویق به استفاده از دست راست کرد. لکن در افراد برتر دست (چپ) نباید فشار زیادی در جهت ممانعت از این امر به او وارد کرد.

هر چند اختلالات یادگیری اصولا مساله‌ای آموزشی است، اما از چندین جنبه مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. بسیاری از تلاش ها در این زمینه از فرضیه نقص جزئی در مغز سود می‌جویند و بدین ترتیب می‌کوشند تا با ارزیابی مسائل فرض شده مربوط به این نقص زیستی مشکل را برطرف کنند.از جمله شیوه‌های درمانی رایج بر این اساس، می‌توان به درمان رایج بر نگرش های ادراکی -حرکتی اشاره کرد.در این شیوه تلاش می‌شود تا موقعیت هایی برای کودک فراهم شود تا بتواند اطلاعاتی را از محیط دریافت دارد، به یکدیگر ارتباط دهد و آن ها را دریابد. استفاده از روروک ، بازی هایی برای آموزش حرکت ، تمرینات روی تخته سیاه برای رشد هماهنگی حرکت و ادراک دیداری ، حل معما در این شیوه کاربرد دارد.

از روشهای درمانی دیگر می‌توان به روش دیداری حرکتی فراستیگ و شیوه‌های رفتاری اشاره کرد. برخی از متخصصان حرفه پزشکی نیز معتقدند باید به این دسته کودکان دست کم به طور آزمایشی دارو تجویز کرد. با این حال درباره تاثیرات دارو درمانی روی دانش آموزان مبتلا به اختلالات یادگیری مطالعات انجام شده بسیار اندک است. از سوی دیگر در نظر گرفتن امکانات آموزشی ویژه برای کودکان مورد توجه قرار گرفته است. مثلاً استفاده از اتاق مرجع یا کلاس های ویژه. با این حال مساله جای دهی مبتلایان به اختلالات یادگیری در کلاس های مختلف هنوز مورد بحث بسیاری از متخصصان آموزش و پرورش است.

نتیجه گیری

از مسائل مبتلا به آموزش و پرورش این است که دانش آموزانی را می بینیم که در امر یادگیری دارای مشکلاتی هستند و قادر نیستند به طور طبیعی به یادگیری بپردازند و به همین جهت همواره از افراد همسال خود در این زمینه عقب تر هستند. این موضوع درحالی است که بسیاری از افراد مبتلا به مشکلات یادگیری از نظر هوشی و نیز سایر توانایی های ذهنی در سطح مناسبی اند. از آنجا که اختلالات یادگیری مانع از شکوفایی استعدادهای دانش آموزان می شود و باعث سرخوردگی و تحقیر آنها می شود، شناسایی و تشخیص اختلالات یادگیری و اقدام در مورد درمان و رفع مشکل آنان امری است که باید موردتوجه دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار گیرد.  قابل ذکر است که همه دانش اموزان از سطح یادگیری یکسانی برخوردار نیستند و عواملی نظیر بیماری های جسمانی، ناراحتی های عاطفی، نامساعد بودن شرایط خانوادگی و پایین بودن کیفیت آموزشی، یادگیری دانش آموز را مختل می کنند و موجب عقب ماندگی تحصیل می شوند. معلمان باید علائم اختلالات یادگیری را بشناسند تا در مواقع ضروری، دانش آموزان مبتلا را به مراجع ذیصلاح ارجاع دهند.اختلالات یادگیری اگر بموقع شناسایی شود و مربوط به مشکلات ناشی از عقب ماندگی های ذهنی، نقص بینایی، نقص حرکتی و یا نقائص فرهنگی نباشد قابل درمان است و در بعضی از موارد میتوان با نظر متخصص برای بهبود بهتر از دارو کمک گرفت.اما این مسئله قابل ذکر است که اولین کسانی که میتوانند به کودک کمک کنند والدین کودک بویژه مادر و سپس معلم است . معلم باید علاوه بر امر اموزش رفتار دانش اموزان را در کلاس مورد توجه داشته باشد و در صورت مشاهده رفتار مشکوک ان را با والدین و اولیای مدرسه در میان بگذارد.  

 


منابع و مأخذ:


۱ـ نیلسن، لی براتلند (۱۳۷۹) کودک استثنایی در مدرسه عادی ترجمه دکتر غلامعلی افروز و محمود میرنسب، نشر نوادر، چاپ اول، تهران
۲ـ بیرانوند (۱۳۸۶) اختلالات یادگیری، انتشارات معتبر، چاپ اول
۳ـ شفیع آبادی، عبدالله (۱۳۷۱) مبانی روان شناسی رشد، انتشارات چهر، چاپ چهارم
۴ـ رضایی، علیرضا (۱۳۷۱) تفاوت های فردی و گروه بندی دانش آموزان چاپ اول
۵ـ هالاهان، دانیل پی (۱۳۸۱) کودکان استثنایی (مقدمه ای بر آموزش های ویژه) ترجمه مجتبی جوادیان، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ هفتم، مشهد
۶ـ شفیع آبادی، عبدالله (۱۳۷۵) راهنمایی و مشاوره کودک (مفاهیم و کاربردها) انتشارات سمت، چاپ پنجم، تهران
۷ـ کرمی نوری، رضا و دیگران (۱۳۷۰) روان شناسی تربیتی
۸ـ گاربر، استیفن (۱۳۸۱) چگونه با کودکم رفتار کنم، ترجمه شاهین خزعلی و دیگران، انتشارات مروارید، چاپ هشتم
۹ـ اندیشه (برنامه توسعه آموزش و پرورش دوره عمومی) تهیه کننده معاونت آموزش و پرورش عمومی، انتشارات سازمان آموزش و پرورش استان خوزستان، چاپ اول

10- www.nldcenter.blogfa.com

11-www.aftab.ir

13-سلامت نیوز -   (در مصاحبه  روانپزشک کودکان و نوجوانان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران )

14- رومه اطلاعات ( www.ettelaat.com )

15- http://www.geocities.com/estesnai/ekhtelalat.htm

16-  http://daneshnameh.roshd.ir 

 


تغذیه سالم در زندگی روزمره چه اهمیتی دارد؟ 1- مواد مغذی مورد نیاز بدن به وسیله غذاهای سالم تهیه می شود، این مواد باعث تامین انرژی، بهبود عملکرد مغز، قلب و ماهیچه ها می شود. 2- داشتن تغذیه و برنامه غذایی سالم از مبتلا شدن به برخی بیماری ها جلوگیری می کند: به منظور کاهش دیابت، فشار خون بالا و ابتلا شدن به برخی از سرطان ها در رژیم غذایی خود از انواع میوه و سبزیجات استفاده کنید. استفاده ی کمتر از روغن های جامد و چربی ها، باعث کاهش کلسترول خون می شود. به منظور جلوگیری از پوکی استخوان مصرف کلسیم و ویتامین D ضروری است 3- داشتن رژیم غذایی سالم، در بهبود برخی از بیماری ها بسیار موثر است. به منظور کنترل دیابت و فشار خون، داشتن رژیم غذایی سالم بسیار مهم است و اصل رژیم غذایی سالم، عدم زیاده روی در خوردن مواد غذایی است. با رعایت نکات زیر به راحتی یک تغذیه سالم داشته باشید: در روز، از همه گروه های مواد غذایی نظیر نان، گوشت، لبنیات، سبزیجات و میوه جات و غیره در رژیم غذایی خود استفاده کنید. بهتر است که از نانی که با آرد سبوس دار تهیه شده است استفاده کنید. در حبوبات پروتئین، فیبرهای غذایی و املاح دیگر نظیر آهن و روی وجود دارد که در تامین نیازهای روزانه بسیار مفید است. در مصرف گوشت به این نکته توجه کنید که گوشت باید لخم و بدون هیچ گونه چربی باشد. مرغ را نیز بدون پوست، استفاده و طبخ کنید. مصرف 300 تا 600 گرم گوشت در هفته ایده آل است. بهتر است که ماهی به صورت تنوری یا کبابی پخته شود و از مصرف پوست آن خودداری کنید. بهتر است که در طول هفته حداقل دو بار ماهی استفاده کنید. لبنیات باید کم چرب استفاده شود. استفاده از دو واحد یا سه واحد لبنیات برای تمامی گروه های سنی در روز ضروری است. کشک نیز در این دسته قرار می گیرد و منبع فروانی از پروتئین و کلسیم است. توصیه می شود مصرف میوه و سبزیجات به صورت تازه باشد. در صورت غیر قابل دسترس بودن آنها را به صورت خشک شده استفاده کنید. توصیه می شود در طول روز 5 وعده میوه و سبزی مصرف شود. مصرف سالاد و سبزی های تازه را به کودکان آموزش دهید. بهتر است از روغن های گیاهی در پخت غذا استفاده کنید. برای مواد غذایی که نیاز به سرخ کردن دارند از روغن های گیاهی مخصوص سرخ کردن استفاده کنید. از مصرف مغزها مانند فندق، گردو و غیره غافل نشوید. چراکه پروتئین و چربی های مفیدی در این مغزها وجود دارد که برای سلامتی انسان ضروری است. مصرف غذاهای سرخ کردنی سلامت انسان را به خطر می اندازد. پس برای پخت غذاها از روش های بخار پز یا کبابی استفاده کنید. غذاها را در دفعات زیاد و حجم اندک مصرف کنید. بهتر است ساعت مصرف غذاها ثابت باشد. نمک را بسیار ناچیز مصرف کنید و بهتر است از نمک یددار تصفیه شده در هنگام پختن غذاها استفاده کنید. مصرف قند و شکر را کاهش دهید. از مصرف کمپوت، نوشابه، کنسرو و غیره خودداری کنید و یا بسیار اندک مصرف کنید. پیشنهاد می شود غذاها را به صورت تازه و بدن فریز استفاده کنید. به دلیل اینکه ویتامین های سبزیجات در فریزر از بین می رود، این مواد را بیشتر از یک ماه درون فریزر قرار ندهید. سبزیجات را نباید خیلی ریز و به مدت های طولانی طبخ کرد و برای سرخ کردن، فقط یک تفت به مدت زمان کمی کافی است. برای فراهم کردن مواد غذایی بیرون از منزل، از مکان های مطمئن غذا را تهیه کنید. بهتر است که ماهی را درون روغن سرخ نکنید. چرا که باعث جذب روغن زیاد می شود. ماهی را به وسیله سبزیجات تازه، و ادویجات مخصوص به صورت بخار پز استفاده کنید. غذا را به صورت آهسته بخورید. هر چند وقت یک بار، وزن خود را اندازه گیری کنید. به مقدار لازم آب و مایعات مصرف کنید.
 

 

منبع : helpguide / بخش بهداشت و سلامت 

منبع: سایت مجله پزشکیدکتر سلام

 

منبع : nhsinform / healthline / stylecraze / بخش بهداشت و سلامت نمناک/ن/ز.ت


مهارت های زندگی مهارت هایی هستند که توانایی اجتماعی و روحی فرد را افزایش می دهند و موجب می شوند تا او بتواند به نحوی بهتر و موثرتر با مشکلات و دشواری های زندگی مواجه شود. هر قدر مهارت های زندگی فردی بالاتر باشد، او بهتر می تواند سلامت روان و رفتار خود را حفظ کند و به شیوه ای منطقی و کارآمد مشکلات پیش آمده را برطرف کند.

مهارت های زندگی قدرت سازگاری افراد را بالا می برد، شخص می توان مسئولیت های اجتماعی و شخصی زندگی را بهتر بپذیرد و توانمندی هایش را بروز دهدو از آسیب های ناشی از ناتوانی در حل مشکلات در امان بماند.

سازمان بهداشت جهانی مهارت های دهگانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:

1- مهارت خودآگاهی
2- مهارت همدلی
3- مهارت روابط بین فردی
4- مهارت ارتباط موثر
5- مهارت مقابله با استرس
6- مهارت مدیریت هیجان
7- مهارت حل مسئله
8- مهارتت تصمیم گیری
9- مهارت تفکر خلاق
10- مهارت تفکر نقادانه

مهارت خودآگاهی
مهارت خودآگاهی توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت هر فرد است. اگر هر فرد بتواند تصویری واقع بینانه از خود کسب کند و نیازها و تمایلاتش را به خوبی بشناسد، می تواند با حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیت های فردی و اجتماعی اش آشنا شود.

مهارت همدلی
همدلی به این معنی است که فرد در هر شرایطی، چه خوب و چه بد، بتواند دیگران و مشکلاتشان را درک کند. به این ترتیب، دیگران را دوست دارد و دیگران نیز او را دوست دارند و به هم توجه می کنند که در نتیجه، روابط اجتماعی افراد با یکدیگر بهتر می شود.

مهارت روابط بین فردی
این مهارت، مشارکت و اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران را مشخص می کند و موجب می شود تا روابط دوستانه ای را با دیگران ایجاد کند و دوستی های ناسالم را خاتمه دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.

مهارت ارتباط موثر
با کسب این مهارت، افراد می آموزند برای درک بهتر دیگران، به شیوه ای درست، به صحبت های آنها گوش دهند. همچنین فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را با دیگران در میان بگذارد تا هم نیازهای دیگران و هم نیازهای خودش برآورده شود و در نتیجه ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.

مهارت مقابله با فشار عصبی
زندگی در دنیای مدرن با فشارهای روحی و روانی بسیاری همراه است. اگر این فشارها بیش از حد به طول بینجامد بر زندگی افراد تاثیر منفی می گذارد و زمینه ساز بروز مشکلات جدی می شود. با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.

مهارت مدیریت هیجان
هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.

مهارت حل مسئله
زندگی سرشار از مسائل ساده و پچیده است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.

مهارت تصمیم گیری
برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.

مهارت تفکر خلاق
تفکر یکی از مهمترین مهارت های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.

هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.

مهارت تفکر نقادانه
مهارت تفکر نقادانه موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم. با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.***
منبع:مجله موفقیت

منبع:رومه ایران 

منبع:ویکی پدیا


همه ما می‌دانیم که انسان موجودی اجتماعی است. در اجتماع به دنیا می‌آید، در جامعه زندگی می‌کند و در میان یک جمع نیز دار فانی را وداع می‌گوید. 
امروزه جامعه‌شناسان، مردم شناسان و روانشناسان اجتماعی توجه ویژه‌ای به جامعه پذیر شدن افراد نشان می‌دهند و چون نهاد تعلیم و تربیت، رسالت آموزش و پرورش میلیون ها نهاد پاک و بی‌آلایش فرزندان هر مرز و بومی را داراست و ایجاد نیروی انسانی مولد، کارآمد و اثربخش محور توسعه در هر جامعه‌ای محسوب می‌گردد، ضروری است که تگذاران و برنامه‌ریزان وزارت آموزش و پرورش در تمامی سطوح اعم از حوزه ستادی، استان، منطقه و مدارس، تربیت و پرورش دانش‌آموزان را در اولویت قرار دهند تا توانایی برقراری ارتباط با گروه و سایر افراد را به طور مناسب داشته و شهروندان خوبی در آینده بشوند و با نگاه ویژه‌ای بدان بنگرند و آن را مدنظر قرار دهند. در این سطور کوشیده‌ایم تا فعالیت‌ها و برنامه‌هایی را که در تربیت اجتماعی دانش‌آموزان مؤثرند به صورت محوری ذکر نماییم تا اسباب نظر و ره‌توشه‌ عمل اهل معرفت و سنگرداران تعلیم و تربیت قرار گیرد: 
۱) توجه ویژه به نقش مهم خانواده به عنوان کوچکترین نهاد اجتماعی و برجسته‌سازی نقش اجتماعی‌ساز و پرورش دهنده روحیات جمع‌گرایی، همگرایی، همنوایی و تشویق به انجام امور و کارها به صورت گروهی با روش‌های مناسب و تقسیم کار بین فرزندان و والدین.
۲) هدایت و سوق دهی برنامه‌های رسانه‌های گروهی به ویژه صدا و سیما به عنوان یکی از نهادهای فرهنگ‌ساز به انجام فعالیت‌های گروهی و اجتماعی از قبیل تبلیغ بازی‌های گروهی، ایفای نقش جمعی نوجوانان و دانش‌آموزان در پیشبرد اهداف یک تیم یا گروه خاص علمی یا ورزشی و غیره.
۳) تلاش در جهت اجتماعی کردن کودکان از طریق محتوای کتب درسی و گنجانیدن مفاهیمی همچون تاریخ مشترک، وضعیت طبیعی مشترک، بیان نوع حرکت به صورت جمهوری، ت‌های جمعی، مشاوره‌های گروهی، روابط و مناسبات اجتماعی و ارائه الگوهای مناسب رفتار جمعی و.
۴) برجسته سازی نقش اجتماعی مدارس از قبیل انجام حرکات ورزشی در مراسم آغازین به صورت جمعی، اجرای نمایشنامه، قرائت سرود دسته‌جمعی به صورت همخوانی، برگزاری دوره‌های آموزش قرآن و مراسم ادعیه خوانی مثل زیارت عاشورا، برگزاری مناسبت‌ها و ایام‌الله، برپایی نماز جماعت و.
۵) اجرای برنامه‌های جمعی آموزش و ارزشیابی در مدارس مثلاً برگزاری بازدیدهای علمی یا ارائه نمرات میان ترم یا پایان ترم دانش‌آموزان با م با سایر دبیران، معاون و حتی مدیر مدرسه.
۶) بهره‌گیری از دبیران و معلمان دروس اجتماعی، تاریخ و جغرافیا در ارائه فعالیت‌های مطالعات اجتماعی و فراهم سازی زمینه‌های درک مشترک از طبیعت، ت، محیط پیرامونی، زندگی جمعی، حرکات وحدت‌بخش، انعطاف پذیری، همبستگی و.
۷)ترویج فعالیت‌های گروهی و شرکت و عضویت در تشکل‌های دانش‌آموزی همچون بسیج، انجمن شوراهای دانش‌آموزی، پیشتازان و فرزانگان، پیشگامان، بهداشت‌یاران و. قراردادن هرکدام از دانش‌آموزان با توجه به سلیقه و علاقه و استعداد ویژه در گروه یا کمیته‌ای خاص جهت انجام فعالیت‌های مورد علاقه.
۸) ارائه بازی‌های محلی با گرایش جمع‌گرایانه به منظور ارتقای نقش مهارت‌های اجتماعی و ایفای نقش در هر مرحله از بازی با انتخاب دوستان، یارکشی مناسب و برقراری ارتباط با سایرین و اعضای بازیگر.
۹) برگزاری اردوها و بازدیدها به منظور ایجاد وحدت، همدلی، همگرایی، همبستگی، محبت، تعاون، همدردی، نظم پذیری، الگوپذیری، شکوفایی و بروز استعدادها به صورت کوتاه مدت یک روزه، چند روزه، منطقه‌ای، استانی و برون استانی.
۱۰) توجه ویژه به نقش الگویی مدیران، معلمان و دبیران و ضرورت ارائه فعالیت‌های جمع‌گرایانه از ناحیه این سنگرداران تعلیم و تربیت همچون شرکت دسته‌جمعی آنها در نماز جماعت، شرکت دسته‌جمعی در اردوها، شرکت دسته‌جمعی در بازی‌ها و مسابقات ورزشی و تبلیغ و ترویج مفاهیمی همچون نوع‌دوستی، همبستگی، وحدت جمعی و همگرایی در انجام فعالیت‌های آموزشی و پرورشی. 

 

منبع :مجید بهرامی؛ شاغل درآموزش وپرورش ناحیه یک و 
مدرس آموزش خانواده در شیراز

منبع:مجله موفقیت

منبع:آموزش و پرورش در تربیت فرزندان 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش دستگاه کارتن سازی وجعبه سازی